جدول جو
جدول جو

معنی مجاورت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

مجاورت کردن
(شَ رَ تَ)
مقیم شدن. اقامت گزیدن. بسر بردن: روزها بر سر خاکش مجاورت کردم. (گلستان). و رجوع به مجاورت و مجاوره شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پیشی جستن، شتابی کردن، یازیدن دست یازیدن دست به کار شدن پیشی جستن، تعجیل کردن، اقدام کردن بکاری: مسعود... بتعجیل تمام مسرعان به امیر خراسان دوانید که... بجنگ سلجوقیان مبادرت نماید
فرهنگ لغت هوشیار
گادن، انجام دادن، سرپرستی کردن کاری را بنفسه انجام دادن، جماع کردن: با زنان مباشرت کنید هر گونه که خواهید، نظارت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پشتکار داشتن، برد باری کردن، پیشی گرفتن پیوسته در کاری بودن مداومت کردن، پیش گرفتن، تحمل رنج کردن: مدت سه شبانروز بر محاربت مصابرت نمودند و بر مضاربت مثابرت کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجارات کردن
تصویر مجارات کردن
برابری کردن، رقابت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مصابرت کردن
تصویر مصابرت کردن
شکیبیدن شکیبایی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
داماد شدن، بدامادی برگزیدن داماد کردن: از امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه - السلام است که از او ترسیدند دشمنان خدای... وز خلق رسول علیه السلام مراو را گزید ومر او را بخویشتن کشید چه بدانچ با او مصاهرت کرد تا امروز فرزندان او فرزندان رسول اند و چه مر او را وصی خویش بغدیر خم وهمگنان را بولایت او اشارت کرد، خویشی کردن بوسیله زن دادن و زن گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاودت کردن
تصویر معاودت کردن
بازگشت برگشتن عود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاخرت کردن
تصویر مفاخرت کردن
فخر کردن بخود بالیدن: (فصحای عرب بقصاید سبعیات مفاخره و مباهات میکردند) (لباب الالباب. نف. 7)
فرهنگ لغت هوشیار
پتودن پایداری کردن ایستادگی کردن ایستادگی کردن پایداری کردن} امیر خراسان... بپاسخ گفت که کار ایشان زیادت از آن است که با ایشان مقاومت و مقاتلت توانیم کردن،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 15)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
فرواییدن فرا رفتن فاتوریدن بنه بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
کوچیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
Emigrate, Migrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
Penalize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
Balk, Resist, Withstand
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
Consult
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
емігрувати , мігрувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
наказывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
консультувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
карати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
відмовлятися , опиратися , витримувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
эмигрировать , мигрировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
отказываться , сопротивляться , выдерживать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
консультировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
consultar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
odmawiać, opierać się, wytrzymywać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigrować, migrować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
konsultować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاوره کردن
تصویر مشاوره کردن
konsultieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
bestrafen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مقاومت کردن
تصویر مقاومت کردن
recusar, resistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigrar, migrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مجازات کردن
تصویر مجازات کردن
penalizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهاجرت کردن
تصویر مهاجرت کردن
emigreren, migreren
دیکشنری فارسی به هلندی